سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عکس اردکم

این عکسه اردکمه تابستون خریدم بزرگش کردم خیلی دوسش دارم قلب

2013-09-12 13.46.50.jpg

 

ایـنـکـــه
میـان دسـتـانَـت
لـحـظـه ای‌ چـشـــم هــــایــــم را بـبـنــــدم…
و دنـیــــا بـــه سکـوت صـــدای‌
نَـفَـس هــایَـت فــــرو رَوَد
نمیــــدانــــــی‌ …
چه هـیـجـــانــــی‌ ست …



کلمات کلیدی :

برای مرد مهربونم

عشقم دوستت دارم این حرف رو تا حالا خیلی بهت گفتم ولی این تنها واژه ایه که تکرارش خسته کننده نیست...مثل نفس که تکرارش تضمینه زندگیه... دلم برای نفسم تنگ شده... دیروز همینجوری که خوابیده بود سرم رو گذاشتم روی سینه ش  و واقعا از ته دلم احساس کردم که خیلی خوشبختم تصور یه پناهگاه محکم خیلی واسم لذت بخشه.. دیدم تمامه چیزهایی که یک زن بهش نیاز داره رو من دارمIn Love...خدایاشکرت.. نفسم شکلات سنگی هام تموم شد بازم میخوامخخخخخخ

خدایا این عشق و خوشبختی رو که بهم غنیمت کردی ازم نگیر...خدا دوستت دارم

عشقم دوستت دارم

?♥?هر وقت کم می آورم می گویم اصلا مهم نیست
اما تو که می دانی نبودنت چقدر مهم است....!ا?♥?



کلمات کلیدی :

ناراحتم شدید

سلام بچه ها من به یک علت میخوام وب را حذف کنم... اگه علت را میخواین ....... ولش کنین... حالا کسی وبم رو نمیخواد تا رمزو بدم بهش و وب ماله خودش باشه؟ حتی ایمیلش را هم تغییر نمیدم فقط اگه خواستین میتونین ادرسش و اسمش را عوض کنید... زود خبر بدید اگه تا سه روز اینده مشخص نشد حذفش میکنم...دوستون دارم.... تورو خدا کامنت خصوصی ندین چون عمومی میشه به غیر از محیا جون که وب نداره.... خیلی ناراحتم و دلم شکسته.. اخه من کی به کسی تهمت زده بودم که الان باید بهم تهمت بزنن... اونم تهمته خیانت..اونم به چه کسی؟ به کسی که از ته قلبم دوسش دارم و همه چیز رو بهش میگم.... خدایا کمکم کن قلبم درد میکنه

 

 



کلمات کلیدی :

دارم می ترکم

سلام دوست جونیا... همتون کامنت گذاشتید که چرا میخوام وبم رو حذف کنم...الان علت را براتتون میگم.... یه ادمه محترم که لطف میکنم و اسمش رو نمیارم توی کارام دخالت کردن و خودشون رو نخود هر آشی کردن و رفتن نظرات منو تو ی وبلاگ آرشام خوندن و به من تهمت خیانت زدن و کامنتی گذاشتن به همین صورت که الان گذاشتم در زیر:

بهارخانم حرفی برا گفتن نمونده ....من در موردت اشتباه فکر می کردم ...فکر می کردم تو این دنیا یکی باشه که بشه بهش اعتماد کرد ولی برا چندمین بار اشتباه کردم ...ادم فقط باید خدا را داشته باشه ...فکر نمی کنم به اقا مهدی گفته باشی که به ارشام می گی عزیزم ..از دختر تحصیل کرده ومحجبه ای مثل شما بعیده ..شما نمی خواد وبت را حذف کنی ..من دیگه نت نمیام واصلا کسی به نام بهار نمی شناسم ..با این کامنتها که براش گذاشتی داری به اقا مهدی خیانت می کنی ..می دونم که نمی دونه اینطوری باهاش راحتی ..

دوست جونیا دیدید چه حرف زشتی در موردم زدن؟ من تو وب ارشام جواب داده بودم: قربانت عزیزم...چقدر تو خوب و ارامش بخشی... چون وقتی ناراحت میشم اولین کسی که احساسه مسئولیت میکنه آرشامه... البته حسین هم همینطور و من از جفتشون ممنونم... امروز هم کل ماجرا رو به مهدی گفتم و مهدی گفت اشکالی نداره که به ارشام این حرف رو زدی چونکه حرفت بد نبوده و اشکالی هم نداره بگی به شرطی که خط قرمز هارو رعایت کنی...

این اقا دفعه ی اولش نبود که اینقدر باجسارت اومدن جلو وبه خودشون اجازه دخالت دادن ومن این سری دیگه حرصم در اومد و ناراحتم که چرا اصن با ایشون حرف زدم که بخوان انقدر جسارت پیدا کنن و تو زندگیه شخصیم دخالت کنن و جای شوهرم واسه من تصمیم بگیرن.... حالا خداییش شما جای من بودین چیکار میکردین با همچین ادمی؟ خودشون تند و تند رو گوشیه من پیام میدادن و من گفته بودم که نده ولی بازم میداد و میگفت به زنم نگو... این خیانت نیست؟ اونوقت کاره من خیانته؟ مهدی گفت اگه یه دفعه دیگه مزاحمت بشه از راهه قانون وارد میشم... خدایا شره اشرار را به خودشون برگردون...الهی آمین البته این از بزرگیم بود که اسم و ادرس وبشون رو نذاشتم و بهشون لطف کردم...

 



کلمات کلیدی :

بازم خانوم غرغر کردنش گرفت

سلاااااااااااااااااااامممممممممممممممممممم

از همتون ممنونم که دلداریم دادین و باعث شدید در تصمیمم تجدید نظر کنم: مخصوصا:محیا جون،داداش آرشام،دو تا داداش حسین ها،نگار،دختر خوب، امین، پری، اجی ریحانه، سروناز و خیلی های دیگه که کامنت خصوصی دادن و به این آقا بد و بیراه گفتن و من جایز ندونستم عمومی کنم ولی به هر حال از همه ممنونم... ازین به بعد بعضی از پست هامو خصوصی میذارم و رمز رو برای دوستان عزیزم ارسال میکنم... دوستتون دارم دوست جونیام... محیا جونم شما که وب نداری اگه مایل بودی ادرس جی میلم را میدم و ما یه عدد چند رقمی واسم ارسال کن تا همون رو واسه رمز بذارم عزیزم... همه تون رو دوست دارم بووووووووووووووووسقلب

خوب دیگه برم سراغ عشق خودمIn Love که این دو روز که اعصاب نداشتم پا به پام اومد و دلداریم داد و با مشکلات واقع بینانه برخورد کرد...خدایا شکرت که همسرم مث بعضی ها نیست

بازم رفتم رو فازه غرغر کردن به همسر جان... وایشون هم اجازه دادن تا وقتی که غرغرهام تموم نشده ادامه بدم...قربون عشقولیم برم دیشب تا صبح کلی  با عشقم بازی های هیجان انگیز کردیم و خندیدیم 

از خدا دیگر هیچ نمیخواهم ، دیگر هیچ آرزویی ندارم ،

 رویایم را میخواستم که به آن رسیدم ، دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم ،

 رویایی که همان دنیای من است، و تویی که همان دنیای منی….

 خدا خیلی دوستت دارم چون همیشه کمکم کردی



کلمات کلیدی :
   1   2      >