سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دارم می ترکم

سلام دوست جونیا... همتون کامنت گذاشتید که چرا میخوام وبم رو حذف کنم...الان علت را براتتون میگم.... یه ادمه محترم که لطف میکنم و اسمش رو نمیارم توی کارام دخالت کردن و خودشون رو نخود هر آشی کردن و رفتن نظرات منو تو ی وبلاگ آرشام خوندن و به من تهمت خیانت زدن و کامنتی گذاشتن به همین صورت که الان گذاشتم در زیر:

بهارخانم حرفی برا گفتن نمونده ....من در موردت اشتباه فکر می کردم ...فکر می کردم تو این دنیا یکی باشه که بشه بهش اعتماد کرد ولی برا چندمین بار اشتباه کردم ...ادم فقط باید خدا را داشته باشه ...فکر نمی کنم به اقا مهدی گفته باشی که به ارشام می گی عزیزم ..از دختر تحصیل کرده ومحجبه ای مثل شما بعیده ..شما نمی خواد وبت را حذف کنی ..من دیگه نت نمیام واصلا کسی به نام بهار نمی شناسم ..با این کامنتها که براش گذاشتی داری به اقا مهدی خیانت می کنی ..می دونم که نمی دونه اینطوری باهاش راحتی ..

دوست جونیا دیدید چه حرف زشتی در موردم زدن؟ من تو وب ارشام جواب داده بودم: قربانت عزیزم...چقدر تو خوب و ارامش بخشی... چون وقتی ناراحت میشم اولین کسی که احساسه مسئولیت میکنه آرشامه... البته حسین هم همینطور و من از جفتشون ممنونم... امروز هم کل ماجرا رو به مهدی گفتم و مهدی گفت اشکالی نداره که به ارشام این حرف رو زدی چونکه حرفت بد نبوده و اشکالی هم نداره بگی به شرطی که خط قرمز هارو رعایت کنی...

این اقا دفعه ی اولش نبود که اینقدر باجسارت اومدن جلو وبه خودشون اجازه دخالت دادن ومن این سری دیگه حرصم در اومد و ناراحتم که چرا اصن با ایشون حرف زدم که بخوان انقدر جسارت پیدا کنن و تو زندگیه شخصیم دخالت کنن و جای شوهرم واسه من تصمیم بگیرن.... حالا خداییش شما جای من بودین چیکار میکردین با همچین ادمی؟ خودشون تند و تند رو گوشیه من پیام میدادن و من گفته بودم که نده ولی بازم میداد و میگفت به زنم نگو... این خیانت نیست؟ اونوقت کاره من خیانته؟ مهدی گفت اگه یه دفعه دیگه مزاحمت بشه از راهه قانون وارد میشم... خدایا شره اشرار را به خودشون برگردون...الهی آمین البته این از بزرگیم بود که اسم و ادرس وبشون رو نذاشتم و بهشون لطف کردم...

 



کلمات کلیدی :